- ۰ نظر
- ۲۶ مهر ۰۴ ، ۱۸:۰۰
- ۹ نمایش
داد زد خانما برید سمت قسمت اقایون که ما سوار شیم اشکالی نداره که
تا سوار شد ایستگاههای بعدی دیگه هرکی میخواست سوار شه میگفت جا نیست نیاید بالا
تو طول مسیر هم هی فحش زیر لب به راننده که اسکل نمی بینه جا نیست سوار میکنه
فقط صدای این می اومد
خنده دار یا عجییییب موقع پیاده شدنش
هنوز اتوبوس به ایستگاه نرسیده بود
بلنددددد گفت بررررید کنار ما میخوایم پیاده شیم
خیلی جالب بود
اصلا پرام ریخت
خوشبحالش به خاطر صدای بلندش
بخاطر اعتمادبنفسش با اینکه چاقه اما خجالت نمیکشید من تو اتوبوس اینا از چاقی بیشتر خجالت میکشم چون جا و جابه جا شدن سختتر میشه
بخاطر اینکه با این چاقی بچه داشت
بخاطر پاچه پارگیش بررررید کنار ....
حالا من انقدر بزدل😔 که اتوبوس شلوغ استرس میگیرم چطوری سوار شم بعد میگم چطوری پیاده شم حتی موقع ایستادن میگم چطوری وایسم میخوان رد شن یا اگه مردها نزدیک باشن
در صورتی که اینا اصلااااااا فروشگاه نمیرن و خریدشون از سوپره
مثلا قبلا از یکی از سوپری ها گرفته بودن
بعدم این فروشگاه یه کاغذ کوچیک با خودکار نوشته بود چسبونده کالابرگ اصلا دید نداشت که بگم حداقل طرف مثلا تبلیغ و کاغذ یا بنر زده برای این رفتن اونجا
تصور کردم عروسی داداشیه و ما خواهرا داریم میرقصیم و سنگ تموم میذاریم
و کلی تصورات و فکرهای قشنگ و تصویرسازی ذهنی زیبا 😍 خواهشا این قشنگا رو به واقعیت تبدیل کن
این دفعه که اومده برای بار سوم چهارم بود که پرده دم در حیاط دیده بود
میگه چه پرده تون خوبه
یا رو مبل نشسته هی خیرررررره شده به چسب ریشه فرش😆😆😆
یه جوری خیره شده چشماش دریده شده بود
بعد میگه چه اینا خوبه🤭🤣🤣🤣🤣
بعد هی سر چرخوند چیزی پیدا نکرد که بگه
یه بار میگه تلویزیون شما چه فیلم های خوبی پخش میکنه
میگم یعنی چی؟ خب این فیلم تو همه تی وی ها پخش میشه
میگه نه مال ما ندارم🤣 میگم فرق ندارن که
میگه مال ما رو اخبار
میگم خب بزن رو شبکه فیلم
یه بار میگه بیمه دارید
یه بار میگه حقوق دارید🤣🤣🤣🤣
(خودش و داماداش و اون پسر مجردش کار میکنن باز چشمش به ماست)
یه بار میگه یارانه دارید
یه بار میگه مبل تون چه خوبه
(خب اشغال بابای من پول داده برام خریده تو هم برو بخر)
یه بار گفتم بخر گفت پول ندارم
ببین این آدم چقدر گداست
یه نصفه قوطی رنگ داشتیم از ابی گرفته رفته مالیده یه درشون
آنقدر یدددددددد شده
بخدا درشون زنگ زده بود خیلی بهتر بود
الان انگار یه بچه با قلم مو کشیده
میگم یه قوطی بگیر یه رنگ دیگه باید بزنی روش
میگه یه قوطی دویست تومنه
میگم من و آبی بستنی و پفک و ... میگیریم هربار میشه ۱۵۰
۲۰۰ چیزی نیست
فقط کار کنه و جمع کنه مردک
تا پارسال که از مغازه ما جنس و پول میبرد
مغازه ورشکست شد و کلی بدهی موند که من دادم
رحی تا ابد خدا لعنتتتتتت کنه
که این همه از جنس و پول مفت بردی
خدایا بهم زبون بده بعد چندسال بهش برگردم بگم
داره حالم از این سه حرفت بهم میخوره
دهنت ببند دیگه نگو
بگم تو به عنوان هیچی به بچت راهنمایی نمیکنی
آخه یعنی چی چند سال فقط میگی در پشت بوم قفل باشه ، ناودون نگرفته باشه و شیرآب حیاط دورش پارچه ببند😐😐😐
خدایا این چه شانسیه چرا باید با این آدم بیخودی ها وصلت کنم
بعد مردک اون پسرش رو جرئت نداره ازش سوال بپرسه
میگم حقوقش چنده میگه به عمه گفته فلان قدر
میگم چرا به شما نمیگه
میگه من نمیپرسم کار ندارم بپرسم خودش میدونه😐
آدم حسابت نمیکنه ولی ابی یا پول ازش بکش یا حرف😐