میگن یه در ببندی در دیگه وا میکنی ولی برای من اینطور نشد همه درها رو بستی اون از خواست نداشتن اون از کوتاه اومدن ها اون از ازدم اون از ترسم از یه چیز طبیعی اون از این همه جرفی که شنیدم و ادامه داره 👉

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

کسی هست بع اندازه من حرف شنیده باشه من ظرفیتم پر چرا این کابوس چرا این زمستون تموم نمیشه پس پشت به زینی من کی میاد اسونی بعد سختی من کی میاد بهار من کی میاد

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

از چی حرف میزنیم حرف به چی میکشه میگم پرده دم در بزن زر زر زر میزنه خدایا کی دهنش می بندی من ببر خلاص شم من خستم بفهم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دهن گشادش ذهن متوهمش بی چشم و رویی اش هر کار میکنم باز همونه حداقل به حرمت دو روز زحمتی که باهه کشید مفتی کلی وسیله برات درست کرد دهنت ببند عوضی میگم چادر دم در بزن میگه کی یادت داده😐 خدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چادر دم در حیاط میگه رو جهیزیه ات باید می بود😐 پنج شش تا وانت اوردم بازم دهنش باز دخترخالش یه جهاز دست دومش ننه اش اوزد اونم برای کی؟ برا یه شوهر پولدار خدایا تو هیچی شانس ندادی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چقدر تیزی صدام خانوادم رو اذیت کرد البته دست خودم نبود ...... ولی توجامعه صدام در نیومد باز هم دست خودم نبود هی هی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اینکه همه تعمیرات یه روزه انداختی گردن باه چه سودی برا تو داشت چه سودی برا خانوادت؟؟؟ الان بگو دلیلت چی بود مثلا چی شد از لحاظ ابی میگم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خدایا هی مینوبسم هی تکرار میکنم اما بازهم عمل نمیکنم یا یادم میره یا پرو میشم اسمش نمیدونم مثلا اینکه اجبارشون نکنم به کارهاشون اینکه زحمت هام نندازم گردنشون

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

چقدر با تلفن وقت بقیه رو گرفتم بهم هم گفتن باز حالیم نشد نهایت پنج یا ده دیگه نهایت یک ربع نذار بیشتر بشه مگه طرف خودش حرف داشت تو این زمان پنج یا ده شد دیگه حرفات یذار دفعه بعد یادت بمونه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

حالا چکار کنم میخواستم چادر بدوزم، ملحفه تشک تخت و مقنعه خدایا کمک میکنی یاد بگیرم زحمت ندم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید