- ۰ نظر
- ۲۸ مهر ۰۴ ، ۰۰:۲۵
- ۱۱ نمایش
خدایا چی میشد نزدیک اینا نباشم چی میشد؟
از اون وسعت اسمون و زمینت یه خونه خوب و جای اروم و دورتررر از ننهاش
و دورررتر از همسایه های سروصدادار👉 به من بده
برای عید هم گلدون سنبل که سهم ما بود چون دامادشون سهممون برده بود خونه ننه ابی
ابی موقع اوردن دوتا داد اونا یکی برا خودمون
و همین گوشت چون بازم سهممون اونجا بود وا کرده یه تکه لخم بدون چربی داده اونا
خب لعنتی حداقل یکم چربی دار میدادی
چربی مونده برای خودمون و کلا یکم گوشت
از یک و نیم گوشت برداشته یک کیلو داده ننه💩
فرداش داشتم میگفتم با بابات برم خروس به همسایه بگم که صدا میکنه پرسیدم بابات هست گفت اره گفتم کی از کشاورزی اومده گفت دیروز فهمیدم دیروز میخواست تا باباش اومده بدوعه بره دیدنش و میخواسته گزارش چندوقت بده بهش 😑 چمی دونم
از کجا بگم
ظهر اسپی زدم چرا دوباره شب نیاز شد چرا انقدر زود
یه نفس که اصلیه چرا خدا ازم دریغ کرد
یه دندون که جز اصلی صورته
اووووف چی بگم
داد زد خانما برید سمت قسمت اقایون که ما سوار شیم اشکالی نداره که
تا سوار شد ایستگاههای بعدی دیگه هرکی میخواست سوار شه میگفت جا نیست نیاید بالا
تو طول مسیر هم هی فحش زیر لب به راننده که اسکل نمی بینه جا نیست سوار میکنه
فقط صدای این می اومد
خنده دار یا عجییییب موقع پیاده شدنش
هنوز اتوبوس به ایستگاه نرسیده بود
بلنددددد گفت بررررید کنار ما میخوایم پیاده شیم
خیلی جالب بود
اصلا پرام ریخت
خوشبحالش به خاطر صدای بلندش
بخاطر اعتمادبنفسش با اینکه چاقه اما خجالت نمیکشید من تو اتوبوس اینا از چاقی بیشتر خجالت میکشم چون جا و جابه جا شدن سختتر میشه
بخاطر اینکه با این چاقی بچه داشت
بخاطر پاچه پارگیش بررررید کنار ....
حالا من انقدر بزدل😔 که اتوبوس شلوغ استرس میگیرم چطوری سوار شم بعد میگم چطوری پیاده شم حتی موقع ایستادن میگم چطوری وایسم میخوان رد شن یا اگه مردها نزدیک باشن