این دفعه که اومده برای بار سوم چهارم بود که پرده دم در حیاط دیده بود
میگه چه پرده تون خوبه
یا رو مبل نشسته هی خیرررررره شده به چسب ریشه فرش😆😆😆
یه جوری خیره شده چشماش دریده شده بود
بعد میگه چه اینا خوبه🤭🤣🤣🤣🤣
بعد هی سر چرخوند چیزی پیدا نکرد که بگه
یه بار میگه تلویزیون شما چه فیلم های خوبی پخش میکنه
میگم یعنی چی؟ خب این فیلم تو همه تی وی ها پخش میشه
میگه نه مال ما ندارم🤣 میگم فرق ندارن که
میگه مال ما رو اخبار
میگم خب بزن رو شبکه فیلم
یه بار میگه بیمه دارید
یه بار میگه حقوق دارید🤣🤣🤣🤣
(خودش و داماداش و اون پسر مجردش کار میکنن باز چشمش به ماست)
یه بار میگه یارانه دارید
یه بار میگه مبل تون چه خوبه
(خب اشغال بابای من پول داده برام خریده تو هم برو بخر)
یه بار گفتم بخر گفت پول ندارم
ببین این آدم چقدر گداست
یه نصفه قوطی رنگ داشتیم از ابی گرفته رفته مالیده یه درشون
آنقدر یدددددددد شده
بخدا درشون زنگ زده بود خیلی بهتر بود
الان انگار یه بچه با قلم مو کشیده
میگم یه قوطی بگیر یه رنگ دیگه باید بزنی روش
میگه یه قوطی دویست تومنه
میگم من و آبی بستنی و پفک و ... میگیریم هربار میشه ۱۵۰
۲۰۰ چیزی نیست
فقط کار کنه و جمع کنه مردک
تا پارسال که از مغازه ما جنس و پول میبرد
مغازه ورشکست شد و کلی بدهی موند که من دادم
رحی تا ابد خدا لعنتتتتتت کنه
که این همه از جنس و پول مفت بردی