دیروز خانم با تمام مسائلی که داشت اما شوهر بسیارفهیم داشت که میگفت میری خونه با، گوشت و مرغ ببر...شوهر همراااااه که باهاش داداش خانم رو میبرد این ور و اونور.... و خانم بابای پولدار داشت پس دلخوشی داشت
سه شنبه, ۸ شهریور ۱۴۰۱، ۰۶:۲۷ ب.ظ
- ۰۱/۰۶/۰۸
- ۱۵ نمایش