خدا چطوری میخواد چندسال عمر من رو ازشون تاوانش بگیره یه دختر بیست وخورده ای که میان خواستگاریش بی گناه شوهر و ننه و پدرش و خواهرانش و چندتا از فامیل هاش هرکدومشون به دلیلی/کجا اون روزهای من برمیگرده :: شکرگزاری ها * ابهامات* سوالات * حرف دل با خـــــدا

شکرگزاری ها * ابهامات* سوالات * حرف دل با خـــــدا

سوالات زیادی هست که چرا ... حکمت های زیادی نمی دونم .....تلاش هایی که نتیجه متوجه نشدم و ..

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

۰۴/۰۶/۰۳
همیشه فکر میکردم دستفروش ها فقیر هستن اما سه تا مثال میزنم یکیش دایی ابی

۰۴/۰۶/۰۳
فکر کن عمه ای که باهاش ارتباطی ندارد زنگ میزنه بیا اثاث کشی کن تو همه مراسم ها مثل حمال کار می‌کنه یه لحظه نمیشینه/مراسم شوهرعمه نرفت کسی نگفت چرا اما شب میخواستن شام بدن داییش زنگ زده کجایی

۰۴/۰۶/۰۳
خنده دار بگم مراسم مادرشوهر. خواهرش رفت همراه مادرش انگار شوهر مادرشه باهم قرار گذاشتن رفتن آخه کی می‌ره برا مادرشوهر خواهرش فکر کن داداش من بیاد مراسم مادرشوهرم

۰۴/۰۶/۰۳
کی فکرش می‌کنه به دستفروش این ثروت 💥داشته باشه دایی ابی یه شغلش مداحی و یکی هم دوخت وفروش شلوار با دستفروشی👉 پرجمعیت هم هستن و۳ بچه داره چطوری صاحب دوتا ماشین و یه مغازه و دوتا باغ و .... شده؟؟؟

۰۴/۰۶/۰۳
برای پدربزرگ ۹۰ سالش چهل روز با مشکی خوابید و بیدار شد و غذا خورد/ پدرش فقط دو روز پوشید. بعد برای شوهر عمه نود و پنج سالش یا مشکی یا تیره بعد ده روز! حمام نرفته که ریش نزنه اما برا امام حسین نمی پوشه

۰۴/۰۶/۰۳
سال ها پیش دختری با مردی ازدواج کرد شاگرد به مغازه حقوق ناچیز اون موقع حتی ماشین نداشت خونشون خارج شهر تحصیلات پایین تر از دختر/ دختر فکر میکرد اینا مهم نیست و همه مردها مثل پدرش مرد واقعی هستن

۰۴/۰۶/۰۳
میگن کارما حتما همون شکل نیست ممکنه مریضی یا گرفتن آرامش/چطور خالش دخترش صاحب یه خونه با سالن بزرگ و سه اتاق. خود خاله فقیر فامیلشون بود طبقه بالا ساخت به مد جدید این شرایط تو خوااااب هم براش قفل بود

۰۴/۰۶/۰۳
خدا چطوری میخواد چندسال عمر من رو ازشون تاوانش بگیره یه دختر بیست وخورده ای که میان خواستگاریش بی گناه شوهر و ننه و پدرش و خواهرانش و چندتا از فامیل هاش هرکدومشون به دلیلی/کجا اون روزهای من برمیگرده

۰۴/۰۶/۰۲
دیدی خانواده ابی چطور از آسیب کسی خوشحال میشن با خنده وخوشحالی گفت همسایه مندایی با موتور خرده زمین دست و پایش شکسته هی می‌خندید من هی فکر میکردم چرا؟ نکنه میخواد یه شوخی بگه هی گفتم آخی آخی گناه داره

۰۴/۰۶/۰۲
خدایا کارمات ساز و کارش چطوریه؟ خالش که بی دلیل👉گفت خونتون کوچیکه ۲بااار/ حالا طبقه بالاش ساخته باسرامیک جدید و ... رفته طبقه بالا نشسته چیزی که تو خواب میدید و پایین میخواد اجاره براش بهتر شد!🫢

پیوندهای روزانه

پیوندها

خدا چطوری میخواد چندسال عمر من رو ازشون تاوانش بگیره یه دختر بیست وخورده ای که میان خواستگاریش بی گناه شوهر و ننه و پدرش و خواهرانش و چندتا از فامیل هاش هرکدومشون به دلیلی/کجا اون روزهای من برمیگرده

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۴، ۰۴:۳۱ ق.ظ

۰۴/۰۶/۰۳
۱۷ نمایش

بنده خدا

بدون وارد کردن رمز عبور، ارسال نظر تنها به صورت خصوصی امکان پذیر است.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

کد امنیتی *

تجدید

کد امنیتی

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.

آخرین مطالب