بایگانی مرداد ۱۴۰۲ :: شکرگزاری ها * ابهامات* سوالات * حرف دل با خـــــدا

شکرگزاری ها * ابهامات* سوالات * حرف دل با خـــــدا

سوالات زیادی هست که چرا ... حکمت های زیادی نمی دونم .....تلاش هایی که نتیجه متوجه نشدم و ..

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

۰۴/۰۹/۲۸
ابی عن💩 با اخلاق عن‌اش 💩 هر روز برای یه چیزی یا اخم میاد خونه عووووضی خدا سر زندگی ننه بابات و خواهراااان مخصوصا جبران کنه همین رفتار شوهراشون داشته باشن به حق حضرت زهرا س

۰۴/۰۹/۲۸
پاتختی و هلاک کردن ابی برای دیگران

۰۴/۰۷/۲۸
دوتا توصیف که خود خود ابی و خانوادش// بعضی والدین یه بچشون رو قربانی👉 میکنند تا کارهایی که وظیفه خودشونه رو براشون پوشش👉 بده و این جنایته👉)//بهره‌کشی مالی و عاطفی والدین از فرزندشون😱

۰۴/۰۷/۲۸
گوشت‌دادن می‌بینم نسبت به سال‌قبل مقدارش کمه و پرچربی و روش آرم نداره! بهش میگم چقدر کمه هیچی نمیگه میگم چربیدارش برامون گذاشتن هیچی نمیگه بعد نیمساعت میگم دفعه قبل آرم داشت میگه یه تکه‌اش دادم ننم💩

۰۴/۰۷/۲۸
خدایا بابام کارکرده زحمتکشیده پولش ندن, انصافه؟ اینه جواب مهربونیهاش به بنده‌های تو که ساعت‌ها رایگان اموزش میده؟ مزد زحمتش اینطوری میدی؟ مگه نمیگی ذره‌ای کارخوب پیش من ازبین نمیره، به وعده‌هات عمل کن

۰۴/۰۷/۲۶
خدایا تو که میدونی ما بی زبونیم حداقل حقمون بگیرررررررر

۰۴/۰۷/۲۶
خدایا چرا تا یه ماشین از طرف ما تو کوچه میذارن اینطوری میشه خدایا؟ اون از ماشین اقایعقوب اینم از ایینه ماشین

۰۴/۰۷/۲۶
چند روز پیشم عصر خواب بود یهووووو پاشد گفت بررررم مسجد/ فهمیدم هدفش خونشون یا ننداییه وگرنه چرا یهوووو باید از خوابش بپره که برم مسجد

۰۴/۰۷/۲۶
غم انگیزترین (خوشبحالش گفتن) اونه که به کسی که مرده یا خودکشی کرده میگی خوشبحالش جراتش داشت یا خوشبحالش مرد

۰۴/۰۷/۲۶
کاش سرفه و نفسم خوب میشد چقدر سرش حرف شنیدم رفتار دیدم 😔 اون از نن‌آق که بهم تیکه انداخت اونم خونمون با سرفه‌هام‌ بیدارشون میکنم😢 ان شالله حلالم کنن اون از خرید اسپری که باید دنبالش بگردم

پیوندهای روزانه

پیوندها

۳۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

کاش روزی میرسید که من مهمون دعوت میکردم بدون استرس ابی که قبل مهمونی و حین مهمونی و بعد مهمونی چ رفتاری داره و چی زر میزنه😭

۱۶

مرداد

۱۶ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۱۵
۶ نمایش

بنده خدا

خدایا دلم گرفته شایدبگی الکیه ولی موندم کاردرست چیه من به مهمون که هی میگم بشین حالا بمون وپذیرایی رو اصرارمیکنم بعد میگن دلمون دردگرفت زیاد خوردیم یا میگن بریم دم درخونش، اصرار میکنه بیاید تو

۱۶

مرداد

۱۶ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۱۱
۱۶ نمایش

بنده خدا

عمه ابی وسط دردودل من چنان خندید هیچ وقت یادم نمیره ازخدا میخوام اشک خودش ودخترش دربیاره.. و اوندفعه هم گفت عزیزم وظیییفه شه که خرج ننه بابای الدنگش کنه ....خدایا یه کار کن دامادهاش از گلوی زنشون بزنن

۱۱

مرداد

۱۱ مرداد ۰۲ ، ۱۲:۲۹
۱۲ نمایش

بنده خدا

خاله ابی این همه خودش و دخترش هرچندبار بهم تیکه انداختن چرا جواب نگرفتن هنوز؟ یه روز میگه خونتون کوچیکه، تو گفتی سرویس فروختی، تو جمع دخترش گفت چرا نی, و هزار حرف دیگه😔

۱۱

مرداد

۱۱ مرداد ۰۲ ، ۱۲:۲۵
۷ نمایش

بنده خدا

ابی این همه کار برا شوهرخرناز میکرد شارژبگیر/کارت بکش پول بده/خریدهاشون/قبض بده.... بعد میگه چکار کردم کاری نکردم💩 ولی هر روز سر من منت میذاره ضامن وامت شدیم عقد تو خونمون گرفتیم هر رووووز میگه

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۹
۵ نمایش

بنده خدا

مادر فهیمه هم بچه هاش همه رو بیرون کرد هی دستش به عقد یکی و عروسی اونیکی بند بود همه شون بچه دار شدن😔 مثل نص و زن علی و

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۵
۱۳ نمایش

بنده خدا

خدایا رحی اینا کربلام گرفتن ماشین وعده دادن نگرفتن چرا سر دختراش نیاوردی چرا خرمحبوب کربلا رفت خرناز مشهد😐 ابی هیچ جا من نبرد خرناز چادگون😯

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۴
۷ نمایش

بنده خدا

خدایا خرمحبوب و خرناز و نجم و نص خونه باباشون یه پارک نرفته بودن بعد ازد نجم و خرمح کربلا رفتن خرناز مشهد و چادگون

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۳
۲۳ نمایش

بنده خدا

ابی گاوووو خرناز بهش تلفن زد. ابی سریع پرید بره گفت خرناز گفته بیا..نگفت که پشت در.. زنیکه آیفون بزن..منم حواسم به تی وی بود یهو خرناز اومد تو سالن جا خوردم مردک شاید لباسم درست نباشه یا چیزی وسط باشه

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۰۲
۱۶ نمایش

بنده خدا

نجم سبزه بیش ازحد بود ازد کرد بچه هاش سفید شدن.... نص نون نداشتن بخورن شوهرخودش و خواهرش پولدار.... خرناز به عمرش پارک و تولد ندیده بود بعد ازد چادگون😯 مشهد و سالگرد ازدواج😅

۰۹

مرداد

۰۹ مرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۹
۸ نمایش

بنده خدا

قدیمی ترین مطالب مطالب قدیمی تر

مطالب جدید تر

آخرین مطالب